باید دلم را ادب کنم ، باید افسارش را بگیرم و دیگر نگذارم مثل این یک سال اخیر به هر جایی سرک  ،بکشد، بس است هر چه با ملایمت در گوشش خواندم که چاره کارش فقط دست مهربان ترین عالم است و او باز هم به خرجش نرفت ، این بار باید کمی خشن تر بالای سرش بایستم ، بایستم و نگذارم  این بازی گوش بی سر وپا هی بدود وسط گذشته های دور و هر بار انگشت اتهامش را به کسی نشانه بگیرد ، ودلش را خوش کند که : آری

این آری ها به درد من  نمی خورند ، حتی اگر خیال هم نباشند ، حتی اگر لباس حقیقت هم به تن کنند باز هم دردی از من دوا نمی شود ،  باید به او بفهمانم که این راهی که پیش گرفته حتی اگر به همه خواسته اش هم برسد ، باز هم عبث است ، به فرض که همه بشوند همان گونه که او می خواهد ، همه دلسوز ، همه پی گیر ، همه همدرد ، چه فاید دارد ؟ وقتی هیچ دردی دوا نمی شود ، وقتی سکوت خانه سرجایش باشد و دلتنگی ها و غصه ها سر جایشان ، وقت آن است که گوشش را بگیرم ، شاید حتی یک دور هم بپیچانم ، تا یادش بیاید که نگاهش را حتی برای لحظه ای به زمین و مردمان ناتوانش ندوزد ، شفایی که چاره اش در آسمان هاست را در زمین و مردمانش جستجو نکند

باید ادبش کنم .


وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر

نوشت یک : عزیزان هم درد حرف هایم  را می فهمند

پی نوشت 2 :اعیاد شعبانیه مبارک

پی نوشت 3 : التماس دعا

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر

بهار آمد و بلبل ترانه خوان آمد

، ,هم ,یک ,باز ,وای ,نوشت ,وای از ,حتی اگر ,، همه ,باز هم ,دست این

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرهنگ خاوری ها آموزشگاه بازاریابی package-file اخبار روز ایران و جهان گسترش دانش و تجربه مهندسی Injection Molding Systems دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم و رایگان رنگارنگ پکیج کنکور انسانی کیوسک